دو خط موازی را هر چقدر ادامه دهیم هیچگاه به هم نمی رسند عشق و نفرت هم دو راه جدا از همدیگرندکه هیچگاه به هم نمی رسند.

در فوران مواد مذاب اتشفشان ذهنم کلمات جوری فرار می کنند که مرا یارای نجات انها نمی باشد.

کلمات در وادی ذهنم مانند کودکانی فارغ بال و بی خیال این سو ان سو می روند و من سعی می کنم انها را بگیرم تا مبادا گم شوند و به بیراهه روند.

دلم می خواهد بهترین و زیبا ترین پیامک دنیا را با تلفن همراه ارتباط با خدا به خالق یکتا ی بی همتا بزنم و بگویم شکرت ای باریتعالی

زیبایی کلام را موقعی پاس می داریم که عفتش را در نظر بگیریم .

برای چیدن بهترین گل محبت خودم را انقدر به آب و آتش می زنم حتی اگر تمام دستانم از خارهایش زخمی شود.

در پیچ و خم زندگی از منیت فاصله می گیرم و به ما شدن لبخند می زنم.

برای کسی که مادرش را از دست داده نباید دل سوزاند بلکه برای کسی که مادر دارد و بی مادر است باید دل سوزاند.

وقتی به چشمک زدن ستاره ای در آسمان می نگرم به آن می اندیشم که  در قلب پر از کینه و نفرت هم نوری برای چشمک زدن هست.

وقتی که باید از کودکی درونم استفاده می کردم مرا وا داشته اند که ادای بزرگتر ها را در اورم.

به چه معیاری نسیم روح نواز بهشت را نصیب کسی می کنی ای مظهر جود و کرم و بخشش ای خدا.

در آبگیر ذهنم به دنبال زیبا ترین و قشنگ ترین کلمه ای می گردم که زیبنده یگانه خالق بی همتا باشد.

وقتی می توانم به ساحل امن الهی نزدیک شویم که غریق نجات ایمانم همراهم باشد.

وفتی طلوع خورشیدی را نظاره گرم به ان می اندیشم که ایا اجازه دیدن طلوع دیگری را دارم .

در نعمات الهی غرقیم چرا با نجات غریق بصیرت راه صحیح را نیابیم و خود را نجات ندهیم .

بوی خوش عطر عشق را از فرسنگها راه دور هم می توان حس کرد و اورا بوئید و از عطر دل انگیزش سر مست و شاد شد.

انسانهای عاشق بوی عطر عشق معشوق خود را از فرسنگها راه دور حس می کنند و ان را میابند تا در میان بوی عطر عشق ارام و قرار گیرند.

عطر عشق  را در دکان عطاری می توان یافت که عاشق باشد و بوی عطر عشق را از فرسنگها راه دور حس کندو بشناسد.

نوشته های نویسنده ای زمانی ارزش دارد که خواننده را تخت ناثیر قرار دهد.

سر سجاده عشق مومن واقعی کسی است که توانسته باشد خوب با خالقش ارتباط بر قرار کند.

سر چشمه مهر و محبت عشق و فداکاریست.

بی ازارترین انسان کسی است که دل همنوعش را نشکند.

دلم نمی خواهد هرگز انقدر مغرور و خود خواه شوم تا از جاده انسانیت منحرف شوم.

در ضمیر نا خود اگاه ذهنم به دنبال بهترین جمله ای می گردم که شامل وصف تو خالق بی همتا باشد

نوشته ای ارزش خواندن را دارد که کوتاه و پر معنا و پر محتوا باشد.

وقتی به فرد زیبایی می نگرم به یادزیباترین میوه درخت سیب حیاتم می افتم ولی در عوض وقتی  به فردی زشت می نگرم میوه کج و معوج ان درخت سیب به نظرم می اید خدایا رمز و راز این دو در چیست؟

زندگی را هر طور بچرخانی همان طور می چرخد .لقمه ای نان جرعه ای اب گرسنه و تشنه ای را بس.پس چرا انقدر خود را به اب و اتش می زنیم  تا بیشتر و بیشتر بدست اوریم چررررررررررررررررررررا

کودکانی را می بینم که چگونه خود را به اب و اتش می زنند تا لقمه ای نان حلال سر سفره خانواده بیاورند پس رسالت پدر و مادرشان چیست.

وقتی راهی را شروع می کنیم طول و عرضش مهم نیست بلکه پایانش مهم است .

خدایا دستی توانا و زبانی گویا نصیبم گردان تا بتوانم شکر نعمتهایت را بجای اورم.